نمازیها

در این وبلاگ، ما به طور کلی در مورد نماز و هر آنچه درباره ی آن باید بدانیم اطلاعاتی قرار داده ایم

نمازیها

در این وبلاگ، ما به طور کلی در مورد نماز و هر آنچه درباره ی آن باید بدانیم اطلاعاتی قرار داده ایم

مقالات: درمان بی رغبتی به نماز

بنده قبلا اگه دقیقه ای نمازم دیر می شد عصبانی می شدم. ولی مدتی است که تعصبم به نماز کم شده چند ماه است که نماز صبح را قضا میخوانم هیچی، کم کم تمام نمازهایم با بی میل و رغبتی و قضا میخوانم باید چیکار کنم تا از این ضلالت در بیام؟

انسان برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه درونی یا بیرونی و انگیزه مادی یا معنوی دارد و منشأ انگیزه های درونی نیازهای زیستی یا نیازهای معنوی و متعالی است. چرا ما هر روز خوردن صبحانه و نهار و شام را تکرار می کنیم و هیچگاه نمی گوئیم من از خوردن نهار خسته شدم بلکه با فرا رسیدن وقت نهار احساس می کنیم یک عامل درونی ما را به طرف غذا سوق می دهد و اگر چند ساعتی به تأخیر بیفتد اوقات مان تلخ می شود و ممکن است پرخاشگری هم بکنیم. علت این امر نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی است یعنی وقتی مواد غذایی، آب و ... در بدن کم می شود عضلات معده شروع به انقباض و فعالیت می کنند به گونه ای که ما را متوجه کنند که بدن نیاز به مواد غذایی دارد و این نیاز تبدیل به یک میل و یک حالت روانی می شود در نتیجه ما با علاقه و ولع سر سفره غذا می رویم و هر روز نیز این کار را تکرار می کنیم و هیچگاه نیز دلسرد و دلزده نمی شویم. به موازات این نیازهای مادی بعد غیرمادی وجود ما نیز برای ادامه حیات و بقاء نیاز به غذا دارد و باید غذای متناسب با آن تأمین شود خداوند که آفریدگار جسم و جان ماست همه نیازهای ما را تأمین کرده است و جالب اینجاست که ما به ازاء این نیازها چیزهایی است که با طبع ما بسیار سازگار است.

چگونه از پرت شدن حواس در نماز جلوگیری کنیم؟

سؤال:  چه کار کنیم که سر نماز حواسمان جمع باشد و فکر و ذهنمان در نماز متوجه خداوند باشد بطوریکه زبان و دل با هم هماهنگ باشند, به گونه ای که آنچه زبان تلفظ می کند دل هم به آن معانی و الفاظتوجه داشته باشد و آن معانی در روح و روان آدمی اثر کند و شخص نمازگزار را متحول سازد تا دیگر گناه نکند زیرا هدف از نماز جلوگیری از فساد است.

جواب: تنها راه این است که انسان خانه دلش را از اغیار و یبگانگان خالی کند. وقتی دل  از محبت و علاقه به دنیا و ظواهر ان خالی باشد راه برای ورود محبت و عشق به خداوند سبحان باز میشود. زمانیکه قلب انسان سرشار از عشق و محبت به خداوند شد و او بر دل حاکم گشت جائی برای غریبه باقی نمی ماند تا سر نماز شیطان انسان را وسوسه کند و حواسش را پرت کند.

و انسان نمی تواند دلش را از بیگانگان خالی کند مگر اینکه به دل بفهماند که دنیا و آنچه در ان است اعتباری و موقت است, و آنچه حقیقت دارد و برای همیشه باقی است ذات اقدس پروردگار منان است. باید در دل باور داشته باشد که معشوق های دیگر مثل پدر و مادر, فرزند, همسر, مال و ریاست و ... از بین رفتنی هستند و نباید معشوق های مجازی که مخلوق و آیات خداوند کریم اند مانع رسیدن به معشوق حقیقی شوند, اگرچه والدین و فرزندان و همسر و .... هرکدام در جای خود محترم اند واسلام عزیز در مورد احترام و حقوق آنها سفارش زیادی نموده است.

چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟

مقصود از حضور قلب در نماز این است که قلب را خالى گرداند از غیر چیزى که به آن تکلم می نماید یعنى دلش و فکرش مشغول به نماز باشد و حواسش متوجه به کلمات باشد و هر گاه دید فکرش جاى دیگر سیر می کند توجه به نماز کند. [بانو امین تفسیر مخزن العرفان ج1ص103]

نماز
آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید می کند منافات با حضور قلب ندارد.

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند.

اعضا و جوارح بدن هر یک از ما انسانها، در حکم جماعتی است که به امامت یک نفر کار می‏کند. امام این جماعت در دنیا عقل، خیال، وهم یا عشق است. هرکس امام جماعت درون خود را می‏شناسد. شئون مادون و اعضا و جوارح زیر دست، همه به امامت او کار می‏کنند؛ یعنی اگر کسی انسان سالم و سالکی بود، همه قوای درونی و بیرونی‏او به امامت عقل کار می‏کند.

انسان عاقل قوای درونی و رفتارهای بیرونی خود را عاقلانه تدبیر و تنظیم می‏کند. اگر بخواهیم بدانیم که امام جماعت درون ما عقل است یا هوای نفس، باید به اعمال، رفتار و گفتار خود نظری بیفکنیم؛ یعنی گفتار، رفتار و به طور کلی سیره و سنّت انسان، نشان دهنده امامی است که در محراب درون او نهادینه شده است.